فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • ترکی

آوایش

ویرایش
  • /گَزمِه/

گزمه

  1. شبگرد، پاسبان.
    زیرا در موقع شب از بازارچه، گزمه عبور می‌کرد و ندا سر می‌داد. «خداوند الموت»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین