انگلیسی

ویرایش

آوایش

ویرایش
  • noicon(پرونده)
    خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.

belonging

  1. حال استمراری belonging.خطای لوآ در پودمان:languages/data/2 در خط 1789: attempt to concatenate field '?' (a nil value).

خطای لوآ در پودمان:languages/data/2 در خط 1789: attempt to concatenate field '?' (a nil value).

  1. (ناشمردنی) تعلق، مالکیت، وابستگی.
    I have a feeling of belonging in London.
    من یک حس تعلق نسبت به لندن دارم.
    A need for belonging is fundamental to humans.
    نیاز به مالکیت در انسان بنیادی است.
  2. (شمردنی، بیشتر به صورت جمع) چیزهایی (جسم فیزیکی) که مال کسی است، وسایل.
    Make sure you take all your belongings when you leave.
    مطمئن شو هنگام رفتن، تمام وسایلت را باخودت می‌بری.

هم‌معنی

ویرایش

برگردان در دیگر زبان‌ها

ویرایش