خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
commute
زبان
پیگیری
ویرایش
انگلیسی
ویرایش
فعل
ویرایش
️
سیکارُمیدن
📤
[ℹ]
:
意
سیکارُمیدن
روزانه از برایتون به لندن
تابْفَرْسائَد
[؟]
.
🗨️ It's exhausting
commuting
from Brighton to London every day.
اِکْسیرْدَن
[ℹ]
:
意
مردم
باوریده
ئیدند
[؟]
که تو بتوانی فلز پست را به طلا
بِاِکْسیری
.
🗨️ People used to believe that you could
commute
base metals into gold.