انگلیسی

ویرایش

to get back

  1. (بدون مفعول) برگشتن
When I get back from holiday, I expect the house to be tidy
وقتی از تعطیلات برمی گردم انتظار دارم که خانه مرتب باشد.
  1. پس گرفتن
I lent my guitar and will get it back later.
گیتارم را قرض دادم و بعدا آن را پس خواهم گرفت
  1. تلافی کردن، آسیب یا اذیت کسی که پیشتر فرد را اذیت کرده است.
I'll get you back for this!
این کارت را تلافی می‌کنم.

عبارت‌های گرفته شده

ویرایش