spur
انگلیسی ویرایش
فعل ویرایش
spur (سوم شخص مفرد حال ساده spurs، حال استمراری spurring، گذشته ساده و گذشته استمراری spurred)
- تشویقیدن به یه فعالیت یا توسعه، یا سببیدن (سبب شدن) پرورش سریعتر:
- The coach’s speech spurred her team into playing the best game of their lives.
- The huge new factory spurred economic growth in the entire region.
برگردان ویرایش
تحریکیدن
|
گذاشتن مهمیز
|
اسم ویرایش
spur (جمع spurs)
- وسیلهای فلزی که هنگام سواری بر پاشنه چکمه میبندند
- یه تکه زمین که از کوه یا کوههایی بیرون زده
- چیزیکه مانند تشویقنده به فعالیت یا توسعه میعملد (عمل میکند):
- The manager said that the team's win on Saturday would be a spur to even greater effort this season.
برگردان ویرایش
وسیلهی متصل به پاشنه
|
زمین بلندتر
|
وسیلهی تشویق
|