فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آبادانی/

  حاصل مصدر ویرایش

آبادانی

  1. آبادان بودن، آباد. عمران، آبادی، قریه، رفاه، آسایش، زراعت، کشاورزی.
    خراج ... بر مقدار آبادانی و ویرانی زمین بُوَد. «بلعمی»
  2. منسوب به شهر «آبادان».

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن