فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آبگوشت/بُزباش/

آب‌گوشت‌بزباش

  1. بزباش.
    می‌نشستیم سر آبگوشت بزباش می‌خوردیم. چهل‌تن

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن