فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آبسا/کردن/

  صفت مفعولی

ویرایش

آبساکردن

  1. در آب ساییدن.
    مروارید را آب‌سای کرده به گلاب در بینی بچکانَد. «ابوالقاسم‌کاشانی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن