خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
آبساکردن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
صفت مفعولی
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/آبسا/کردن/
صفت مفعولی
ویرایش
آبساکردن
در آب ساییدن.
مروارید
را
آبسای
کرده به
گلاب
در بینی بچکانَد. «
ابوالقاسمکاشانی
»
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن