آب‌داده

(تغییرمسیر از آب داده)

فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آب/دادِه/

  صفت مفعولی

ویرایش

آب‌داده

  1. (مواد): فلزی که آن را آب داده باشند.
    تدبیر می‌اندیشم که شمشیری آب‌داده بدست بیاورم. «قاضی»
  2. آب پاشیده، مشروب.
  3. تیز، تیز کرده (صفت برای شمشیر یا خنجر).

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن