فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آتش/دَست/

آتش‌دست

  1. (قدیم): جَلد و زیرک، چابک‌دست، استاد در کار خود.
    ساقی آتش‌پرست آتش‌دست/ ریخت در ساغر آتش سوزان. «هاتف»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن