فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آتش/زدَن/

  مصدر فعل متعدی

ویرایش

آتش‌زدن

  1. سوزاندن.
    اگر من می‌بودم زنده‌زنده آتششان می‌زدم. «میرزا حبیب»

برگردان‌ها

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن