فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آجدَن/

  مصدر فعل متعدی ویرایش

آجدن

  1. بن ماضی آج؛ آژان. آجدان.
    به زبان بهاری ماده‌ای که باعث ترشیده شدن خمیر خواهد شد؛ آجه خمیر.
  2. (قدیم): آجیدن.

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن