فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آجِیده/

  اسم ویرایش

آجیده

  1. نوعی گیوه، تهیه شده به صورت آجیده.
  2. بخیه، ناهمواری‌هایی سطح چیزی.

  صفت مفعولی ویرایش

  1. دوخته شده با نخ کلفت و بخیه‌های بزرگ و معمولا منظم.
  2. خلانیده، سوزن فرو برده.

واژه‌های مشتق شده ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ‌سخن