فارسی ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آرام/شدَن/

  مصدر لازم ویرایش

آرام‌شدن

  1. تسکین یافتن، تسلی یافتن. ساکت و بی‌سروصدا شدن.
    پس از آنکه مقداری گریه کردم، آرام شدم. «اسلامی‌ندوشن
  2. (مجاز): امنیت پیدا کردن، امن شدن.

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن