فارسی ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آزدِه/

  صفت مفعولی ویرایش

آزاده

  1. (قدیمی): آجیده.
    وز ملاقات صبا روی غدیر/ راست چون آزدهٔ سوهان است «انوری»

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس

زبان دیگر ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • بهاری

آوایش ویرایش

  • /آزدِ/

  اسم ویرایش

آزدِ

  1. مترادف کم‌ است، در زبان فارسی. هنگامی صرف می‌گردد که بخواهند اعتراض به سهم یا عطای چیزی بکنند.
    چؤخ آز‌ دِ!
    خیلی کمه!