فارسی

ویرایش

ریشه‌ لغت

ویرایش
  • پهلوی

آوایش

ویرایش
  • /آسانی/

  حاصل مصدر

ویرایش

آسانی

  1. آسان بودن، دشوار نبودن، سهولت.
    فکر کردی می‌توانی به این آسانی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنی؟
  2. سهولت، راحتی. آسایش. خواب. تنبلی.
  3. فراوانی نعمت، رفاه.

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن