فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آسیاب/کردن/

  مصدر فعل متعدی

ویرایش

آسیاب‌کردن

  1. آسیا کردن.
    آسیاب کردن قهوه را یادت می‌دادم. «معروفی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن