آشام
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- فارسی
آوایش ویرایش
- /آشام/
اسم ویرایش
آشام
- بن مضارع آشامیدن. جزء پسین بعضی کلمههای مرکّب، به معنی آشامنده.
- خونآشام، دُردآشام، زهرآشام.
- (فیزیک): جذب.
- (قدیمی): نوشیدنی، شربت. غذای اندک. غذای رقیق که جنبه دارویی داشته و به بیمار میدادهاند.
برگردانها ویرایش
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس