خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
آشوباندن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
اسم مرکب
۱.۴
واژههای مشتق شده
۱.۴.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/آشوباندَن/
اسم مرکب
ویرایش
آشوباندن
(قدیم): بن مضارع
آشوبان
؛ منقلب کردن، از حال طبیعی بیرون بردن.
قوّت چشم هر بار ... او را بیاشوباند. «
ابنسینا
»
واژههای مشتق شده
ویرایش
آشوب
،
آشوبنده
،
آشوب گر
،
آشوب طلب
،
آشوب گرا
،
آشوب گستر
،
آشوب شدن
،
آشوب کردن
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن