فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /آشِکاره/

آشکاره

  1. (قدیمی): آشکار، آشکارا. پیدا، معلوم.
    فرصت شمر طریقه رندی که این نشان/ چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست. «حافظ»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین