خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
آفتزدن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
مصدر لازم
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/آفَت/زدَن/
مصدر لازم
ویرایش
آفتزدن
به بیماری، تباهی، زیان، و مانند آنها گرفتار شدن.
باغها
آفت
زده است. «
میرصادقی
»
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن