فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آله/پَلَنگی/

  صفت نسبی ویرایش

آله‌پلنگی

  1. (گفتگو): آلاپلنگی.
    گرد و خاکی که به دیوارها می‌نشست، دیوار را آله‌پلنگی ... میکرد. «مستوفی»

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن