فارسی ویرایش

ریشه‌ لغت ویرایش

  • فارسی

آوایش ویرایش

  • /آژیر/کِشان/

  قید ویرایش

آژیرکشان

  1. در حال آژیر کشیدن.
    آمبولانسی آژیرکشان از رو‌به‌رو می‌آید. «محمود»

منابع ویرایش

  • فرهنگ بزرگ سخن