ابرو‌گره‌کردن

فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اَبرو/گِره/کردن/

  اسم مرکب

ویرایش

ابرو‌گره‌کردن (مجاز)

  1. اخم کردن. ابرو تابیدن.
    ابرو گره خواهی کرد و چهره درهم خواهی کشید. «محمدقاضی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن