فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اَبلَقی/

  حاصل مصدر

ویرایش

ابلقی

  1. وضع و حالت ابلق.
    اسب گلگون باید که یکرنگ بُوَد و هیچ به ابلقی نزند. «عنصرالمعالی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن