فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اَثَر/اَنگُشت/

  اسم مرکب

ویرایش

اثرانگشت

  1. نقشِ سر انگشت دست انسان که بر چیزی یا جایی باقی می‌ماند.
  2. حوزه: [شیمی، علوم نظامی]: [شیمی] شاهدی برای وجود یا هویت ماده‌ای که به روش طیف‌نمایی به دست می‌آید
  3. [علوم نظامی] خطوط و شیارهای خاص انگشتان دست یا پا که در هنگام لمس ‏کردن اشیا روی آنها باقی می‏ماند و در افراد تفاوت دارد.



ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن

«اثر انگشت» هم‌ارزِ «fingerprint»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی، دفتر اول، فرهنگ واژه‌های مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی