فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِجاره/نِشین/

اجاره‌نشین

  1. آنکه در محل اجاره‌ای زندگی می‌کند، مستأجر.
    همه مردم اجاره نشین بودند. «حمدالله مستوفی»
  2. گواهی صلاحیت دادن فتویٰ به کسی از طرف یک عالِم. رخصت، رخصت دادن.

مترادف‌ها

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین