خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
اجازهگرفتن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
مصدر فعل لازم
۱.۴
مترادفها
۱.۴.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/اِجازه/گرفتن/
مصدر فعل لازم
ویرایش
اجازهگرفتن
خواستن از کسی که در مورد امری، شخص را در موقعیتی آزاد قرار دهد و موافقت کردن او.
از رئیسش اجازه گرفت که مدتی به اداره نیاید. «
دهخدا
»
مترادفها
ویرایش
اجازه
،
اجازه نامه
،
اجازه داشتن
،
اجازه خواستن
،
بدون اجازه
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن