خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
اجراء
زبان
پیگیری
ویرایش
(اِ)
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشهشناسی
۱.۲
مصدر متعدی
۱.۳
اسم
۱.۴
ریشه
۱.۴.۱
منابع
۱.۴.۲
برگردانها
فارسی
ویرایش
ریشهشناسی
ویرایش
عربی
مصدر متعدی
ویرایش
انجام دادن کار.
به اجراء گذاشتن حکم صادر شده.
مستمری و حقوق مقرر کردن برای کسی.
اسم
ویرایش
وظیفه، مستم
ریشه
ویرایش
منابع
ویرایش
فرهنگ لغت معین
برگردانها
ویرایش
انگلیسی
ministration
implement
fulfillment
enforcement
purview
infeasible
impracticable
histrionics
enforceable
applicatory
applicable
apparitor
applicability
songfest