فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /اِحماض/کردَن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

احماض‌کردن (قدیم)

  1. احماض.
    چون طبع لطیف او از استنباط دقایق فقه و احکام ... سآمتی آوردی، گاهگاهی احماضی کردی. «عوفی»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن