خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
اختیار آمدن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
مصدر فعل لازم
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/اِختیار/آمدن/
مصدر فعل لازم
ویرایش
اختیارآمدن
(قدیم)
مورد پسند قرار گرفتن، انتخاب شدن، برگزیده شدن. برگزیدن، پذیرفتن.
امتناع سخن گفتم به علت آن
اختیار
آمده است. «
سعدی
»
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین