فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • فارسی

آوایش

ویرایش
  • /اِخطار/شدن/

  مصدر فعل لازم

ویرایش

اخطارشدن

  1. گوشزد شدن، تذکر سخت داده شدن.
    از طرف مدیر اخطار شد که باید روزنامه خودمان را بنویسیم. «صادق هدایت»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن