خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
اخطار شدن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
مصدر فعل لازم
۱.۳.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/اِخطار/شدن/
مصدر فعل لازم
ویرایش
اخطارشدن
گوشزد شدن، تذکر سخت داده شدن.
از طرف مدیر
اخطار
شد که باید روزنامه خودمان را بنویسیم. «
صادق هدایت
»
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن