اخطار

(اِ)

فارسی

ریشه‌شناسی

• عربی

مصدر متعدی

1. در خطر افکندن.
2. ابلاغ و اعلام کردن.

اسم

1. آگهی، اعلام.

منابع

• فرهنگ لغت معین

(اَ)

ریشه‌شناسی

• عربی

اسم

1. جِ خطر؛ بلاها، سختی‌ها.

منابع

• فرهنگ لغت معین

عربی

برگردان‌ها

1. ‌هشدار

• انگليسی:notification

|}

انگلیسی

warning

• tip off
• talking to
• signal
• prenotion
• premonition
• notification
• notice
• monition
• caveat
• alarum
• alarm
• warner
• previse
• premonitory
• notify
• announce
• warn
• premonish
• forewarn
• caution
• monitory