استعمار
(اِ تِ)
فارسی ویرایش
ریشهشناسی ویرایش
- عربی
آوایش ویرایش
- [اِستعمار]
اسم مصدر ویرایش
استعمار
- (سیاسی): تسلط پیدا کردن کشور قوی بر کشوری ضعیف بهطور مستقیم، با اختیار گرفتن قدرت سیاسی آن کشور و بهرهکشی ناعادلانه از منابع اقتصادی آن.
مصدر متعدی ویرایش
- آبادانی خواستن.
صفت ویرایش
- آباد کردن کشور به ظاهر و غارت و چپاول آن در نهان.
فعل ویرایش
- استعمار کسی در مکان؛ باشندهی آن جای کردن او را: استعمره المکان؛ باشنده آن جای گردانیدن او را. # آبادان کردن خواستن. آبادانی کردن خواستن. معمور کردن. تعمیر.
- زندگانی خواستن. زندگانی دادن. # در اصطلاح کنونی استعمار به معنی تصرف عدوانی دولتی قوی مملکتی ضعیف را و غصب اموال و پایمال کردن حقوق و فعال مایشائی وی در آنجا.
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
|
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن: ISBN 964-6961-90-8