(اِ تِ)

فارسی ویرایش

ریشه‌شناسی ویرایش

  • عربی

آوایش ویرایش

  • [اِستعمار]

  اسم مصدر ویرایش

استعمار

  1. (سیاسی): تسلط پیدا کردن کشور قوی بر کشوری ضعیف به‌طور مستقیم، با اختیار گرفتن قدرت سیاسی آن کشور و بهره‌کشی ناعادلانه از منابع اقتصادی آن.

  مصدر متعدی ویرایش

  1. آبادانی خواستن.

  صفت ویرایش

  1. آباد کردن کشور به ظاهر و غارت و چپاول آن در نهان.

  فعل ویرایش

  1. استعمار کسی در مکان؛ باشنده‌ی آن جای کردن او را: استعمره المکان؛ باشنده آن جای گردانیدن او را. # آبادان کردن خواستن. آبادانی کردن خواستن. معمور کردن. تعمیر.
  2. زندگانی خواستن. زندگانی دادن. # در اصطلاح کنونی استعمار به معنی تصرف عدوانی دولتی قوی مملکتی ضعیف را و غصب اموال و پایمال کردن حقوق و فعال مایشائی وی در آنجا.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش