(اِ رَ)

مصدر لازم

ویرایش
  1. با دست چیزی را نشان دادن.
  2. با حرکت دست و چشم و ابرو مطلبی را القا کردن.
  1. دستور، فرمان.
  2. رمز، ایماء.

(اِم

تقریر، بیان. اشاعت (اِ عَ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. اشاعة

مصدر متعدی

ویرایش
  1. شایع کردن، پراکندن.
  2. فاش نمودن

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

ویرایش
انگلیسی
cue