خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
اندیشتن
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
فعل
۱.۲
آوایش
۱.۲.۱
برگردانها
فارسی
ویرایش
فعل
ویرایش
اندیشتن
فکر کردن
،
اندیشیدن
زاغ و روبه حال وی چون دیدند
شک دردش را دوا
اندیشتند
[
۱
]
چون درست
اندیشتن
درست زیستن است.
[
۲
]
آوایش
ویرایش
[ændiʃˈtæn]، /اَندیشتَن/
برگردانها
ویرایش
ترجمهها
انگلیسی:
think
en
↑
کتاب عشق، كتابي از جنس غم
↑
ای قوم به حج رفته...