(اِ ض ِ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش

صفت مرکب

ویرایش
  1. منضبط، مرتب.
  2. کسی که کاملاً مقررات نظام را مراعات کند. مق بی انضباط.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین
  1. باانضباط
  2. آنکه انضباط دارد

مترادف‌ها

ویرایش

برگردان‌ها

ویرایش