خانه
تصادفی
ورود
تنظیمات
کمک مالی
دربارهٔ ویکیواژه
تکذیبنامهها
جستجو
بدوناجازه
زبان
پیگیری
ویرایش
فهرست
۱
فارسی
۱.۱
ریشه لغت
۱.۲
آوایش
۱.۳
اسم مرکب
۱.۴
مترادفها
۱.۴.۱
منابع
فارسی
ویرایش
ریشه لغت
ویرایش
فارسی
آوایش
ویرایش
/بدون/اِجازه/
اسم مرکب
ویرایش
بدوناجازه
(گفتگو)
(مجاز)
بدون اجازه کسی آب خوردن: فرمانبرداری و اطاعتِ کامل از او کردن.
کاملا مطیع اوست، بیاجازهاش آب نمیخورَد. «
جمالزاده
»
مترادفها
ویرایش
اجازه
،
اجازه نامه
،
اجازه داشتن
،
اجازه گرفتن
،
اجازه خواستن
منابع
ویرایش
فرهنگ بزرگ سخن