برج
(بُ)ìq
فارسیویرایش
بَرْج :(barj) در گویش تونی و گویش گنابادی یعنی مقایسه ، سنجیدن ، اندازه گیری
ریشهشناسیویرایش
اسمویرایش
- جای بلندی که برای نگهبانی عمارت و قلعه درست کنند.
- قلعه، د ژ.
- هر یک از دوازده برج منطقة البروج که خورشید هر ماه در یکی از آنها قرار میگیرد:
- حمل (فروردین)
- ثور (اردیبهشت)
- جوزا (خرداد)
- سرطان (تیر)
- اسد (مرداد)
- سنبله (شهریور)
- میزان (مهر)
- عقرب (آبان)
- قوس (آذر)
- جدی (دی)
- دلو (بهمن)
- حوت (اسفند)
جمعویرایش
- بروج، ابرا
جمعویرایش
منابعویرایش
- فرهنگ لغت معین
(بَ)
اسمویرایش
- کنایه از: هزینههای بی مورد و بی جا.
منابعویرایش
- فرهنگ لغت معین
عربیویرایش
تلفظویرایش
برج /بُرج/
اسمویرایش
- سازهای بلند برای اسکان یا دفاع
- ستون
مترادفهاویرایش
برگردانهاویرایش
- ایتالیایی
اسمویرایش
- انگلیسی
- tower
- steeple
- pylon
- pinnacle
- month
- house
- constellation
- asterism
- watchtower
- virgo
- vallation
- turret
- tope
- scorpio
- ram
- porthole
- libra
- ivory tower
- head quarters
- fort
- cusp
- crab
- campanile
- beacon
- battlement
- aquarius
- water tower
- tower house
- thor
- taurus
- rampart
- pisces
- lion
- lighthouse
- gemini
- garret
- derrick
- capricorn
- cancer
- belfry
- beefeater
- bartizan
- machicolate
- barbican
- babel
- aries
- zikyrat
- zikkurat
- ziggurat
- leo
- bigben