بشر
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- عربی
آوایش
ویرایش- /بَ/شَر/
اسم
ویرایشبَشر
- مردم، مخلوق، انسان، آدمی، از موجودات خداوند متکلم بدون دُم.
- بشر ممکن است در زبان معیار باستان به دو بخش بَ - شَر قابل تجزیه باشد و کنایه از موجود یا جانوری زیانکار و شرور است که در طول حیات خویش جز زیان چیزی دیگری نمیآفریند.
مصدر فعل لازم
ویرایشبِشر
- گشاده رویی، خوشرویی.
واژههای مشتق شده
ویرایش––––
برگردانها
ویرایشترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین