بیرونی
فارسی ویرایش
ریشه لغت ویرایش
- فارسی
آوایش ویرایش
- /بیرونی/
صفت نسبی ویرایش
بیرونی
- منسوب به بیرون، خارجی؛ بیرون هر چیزی که داخل داشته باشد، محوطه بیرونی.
- بخشی از عمارت که مخصوص پذیرایی مهمانان بوده
استعاره ویرایش
- بیگانه.
جستارهای وابسته ویرایش
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین