(ثُ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش

مصدر لازم

ویرایش
  1. شعله ور شدن آتش، روشن شدن ستاره.
  2. نافذ رای گردیدن.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(ثَ)

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. هیمة خشک و کوچک که با آن آتش افروزند؛ آتشگیر.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین