فارسی

ویرایش

ریشه لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /حَق‌اُلبوق/

  اسم مرکب

ویرایش

حق‌البوق (گفتگو)(طنز)(مجاز)

  1. (عامیانه): هر نوع پولی که به ناروا به کسی می‌دهند. رشوه، انعام.
    حقوق یک ماهم را پس‌انداز کرده‌ام، با حق‌البوق یکی دو تا از همین اباطیل، و راه افتادم ... سفر حج. «آل‌احمد»

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین