فارسی ویرایش

ریشه لغت ویرایش

  • پهلوی

آوایش ویرایش

  • /خایِه/

  اسم ویرایش

خایه ، تخم مرغ،بیضه انسان یا حیوان‌نر.

  1. بیاورد چیزی بر شهریار.....بر او خایه و ترّه جویبار (شاهنامه)
  2. بیضه، عضوی از اندام تناسلی مرد که هورمون‌های جنسی را تولید میکند
  3. شیر، خامه.

  مثال ویرایش

  1. خایه کسی را مالاندن کنایه از: چاپلوسی کردن، تملق اغراق آمیز کردن.
  2. خایه حلاج لرزیدن به شدت ترسیدن.

––––

برگردان‌ها ویرایش

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین