(خُ رِّ)

فارسی

ویرایش

ریشه‌شناسی

ویرایش
  1. فَرهُ، نوعی عنایت خداوندی که معتقد بودند شامل حال پادشاهان و مردان نیک و برگزیده می‌شود.
  2. نور، فروغ.
  3. بخش، حصه، نصیب.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(خُ رُ)

  1. خروه: خ

ریشه‌شناسی

ویرایش

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(خُ رِ)

مدار یا گردش آب (در مورد آبیاری به کار می‌رود)

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(خَ رَ)

  1. گِل و لای چسبنده.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

(~.)

  1. توده، تلمبار، روی هم چیده شده.
  2. ردیف، قطار، پهلوی هم چیده شده.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین