خواندن

فارسی ویرایش
ریشهشناسی ویرایش
- پهلوی
آوایش ویرایش
- [خوانْدَن]
مصدرمتعدی ویرایش
خواندن
- قرائت کردن، فهمیدن معنای مطالب نوشته یا چاپ شده از طریق تشخیص و بازشناسی حروف و علایم تشکیل دهنده آن.
- آواز خواندن.
- دعوت کردن.
- آموختن، یاد گرفتن.
- فهمیدن، تشخیص دادن.
فعل ویرایش
واژههای مشتقشده ویرایش
گردانش فارسی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | خواندن | ||||||
بن ماضی | خواند | ||||||
بن مضارع | خوان | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | خواندم | خواندی | خواند | خواندیم | خواندید | خواندند | |
استمراری | میخواندم | میخواندی | میخواند | میخواندیم | میخواندید | میخواندند | |
کامل | خواندهبودم | خواندهبودی | خواندهبود | خواندهبودیم | خواندهبودید | خواندهبودند | |
التزامی | خواندهباشم | خواندهباشی | خواندهباشد | خواندهباشیم | خواندهباشید | خواندهباشند | |
مستمر | داشتم میخواندم | داشتی میخواندی | داشت میخواند | داشتیم میخواندیم | داشتید میخواندید | داشتند میخواندند | |
حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | خوانم | خوانی | خواند | خوانیم | خوانید | خوانند | |
استمراری | میخوانم | میخوانی | میخواند | میخوانیم | میخوانید | میخوانند | |
کامل | خواندهام | خواندهای | خواندهاست/خوانده | خواندهایم | خواندهاید | خواندهاند | |
ملموس | دارم میخوانم | داری میخوانی | دارد میخواند | داریم میخوانیم | دارید میخوانید | دارند میخوانند | |
التزامی | بخوانم | بخوانی | بخواند | بخوانیم | بخوانید | بخوانند | |
آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
خواهم خواند | خواهی خواند | خواهد خواند | خواهیم خواند | خواهید خواند | خواهند خواند | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بخوان | بخوانید | |||||
نهی | نخوان | نخوانید |
––––
برگردانها ویرایش
ترجمهها
|
منابع ویرایش
- فرهنگ لغت معین