درویش
فارسی
ویرایشریشه لغت
ویرایش- پهلوی
آوایش
ویرایش- /دَروِیش/
اسم
ویرایشدرویش
- (مجاز): فقیر، تنگدست، بیچیز. دراویش، [[درویشان].
- (تصوف): پیرو هر یک از فرقههای تصوف، شخصی که با کشکول و تبرزین و لباس ویژه در کوچه و بازار میگردد و شعر و مدیحه میخواند و مردم به او پول میدهند. متواضع، بیاعتنا به امور مادی.
- (مجاز): فقیر، فقرا، بیچیز.
صفت
ویرایش- صوفی، قلندر. عرفای بزرگ، درویش ورای مراتب مادّی میپندارند.
- خسروان قبله حاجات جهانند ولی.....سببش بندگی حضرت درویشانست (حافظ)
- فقیر، تهیدست.
ریشه شناسی۲
ویرایش- درویش ممکن است تصحیف شده دِوریش باشد، اصطلاح اخیر به معنی دورهگرد، کسی یا کسانی که در طی فواصل منظم، به محل ملاقات یا امور کاری سرک بکشند؛ مثل گدایی که سالی یکبار پیدا میشود.
––––
برگردانها
ویرایشترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
ویرایش- فرهنگ لغت معین