فارسی

ویرایش
 
نوعی دلو (دول) لاستیکی منسوخ

ریشه لغت

ویرایش
  • عربی

آوایش

ویرایش
  • /دَلْو/

دلو

  1. سطلی چرمی، فلزی، یا مانند آنها بویژه برای کشیدن آب از چاه. ظرف آبکشی، سطل.
  2. نام یازدهمین برج از برج‌های دوازده گانه منطقةالبروج که خورشید در حرکت ظاهری خود در بهمن ماه در این برج دیده می‌شود. برج دلو.



ترجمه

منابع

ویرایش
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین