(~.)

فارسی ویرایش

دِنْگَلْ :(dengal) در گویش گنابادی یعنی بی شعور ، نفهم ، بی خرد ، کم عقل

ریشه‌شناسی ویرایش

اسم ویرایش

  1. دنکل: اجتماع، گرد هم نشستن در مجلس.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین

(دَ گَ یا گِ)

صفت ویرایش

  1. احمق، نادان.
  2. دیوث.
  3. بی اندام.

منابع ویرایش

  • فرهنگ لغت معین