فارسی

ویرایش

ریشه شناسی

ویرایش

آوایش

ویرایش
  • [دوش]

دوش

  1. به معنی باستانی، مصدر فعل افتادن، بی‌افت.
  2. معنای آغازین دوش، افتادن از دیوار به خانه مردم به قصد خیانت را تفهیم می‌نمود؛ اصطلاحات دوشیز و دوشیزه مکمل مفاهیم دوش در دنیای قدیم هستند.
  3. دوش : دیشب ؛ شب پیش . این واژه در پهلوی به همین شکل به کار می رفته است. دوش در برابر ( دی = دیروز ) است که در پهلوی دیگ dīg بوده است . نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۸۱.
  1. شب گذشته.
  1. کتف، شانه.
  2. آلتی مشبک مانند سر آب پاش که در گرمابه به شیر آب بندند و در زیر آن شستشو کنند. ؛ ~ گرفتن: حمام کردن.

منابع

ویرایش
  • فرهنگ لغت معین

––––

برگردان‌ها

ویرایش
ترجمه